کد خبر: 1202402
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۱
بررسی ابعاد تعطیلی جایزه ادبی شهید غنی‌پور در گفت‌و‌گوی «جوان» با احمد شاکری منتقد ادبی
ادبیات تعطیل‌نشده و واکنش‌های احساسی نباید داشت. متأسفانه ادبیات ما به معنایی جشنواره‌زده است، یعنی بیش از آنکه از جشنواره‌ها استفاده بکند، جشنواره‌ها را به معنای یک برون‌رفتی از حالت سکون و توقف در نظر گرفته و از عمل یا حرکت یا کنش در حوزه‌های دیگر بازمانده‌است، بنابراین این هم باید مورد توجه باشد که در مورد جشنواره‌هایی صحبت می‌کنیم که بعضاً تبدیل به آفت شده‌اند
مصطفی شاه کرمی
جوان آنلاین: جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور، در سال ۱۳۷۶ از سوی مرحوم امیر حسین فردی پایه‌گذاری شد. چند روز پیش و همزمان با اختتامیه بیست و دومین دوره این رویداد، محمد ناصری، عضو شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (ع) و دبیر آن با صدور بیانیه‌ای ضمن اعلام پایان فعالیت این جایزه، اعلام کرد از این پس، توان خود را صرف زمینه‌های دیگری مانند تربیت نسل جدید نویسنده و انتقال تجربه به نویسندگان نو‌قلم می‌نماید. «جوان» در گفتگو با احمد شاکری چهره شناخته‌شده حوزه نقد و ادبیات کشورمان به ریشه‌یابی و بررسی پشت پرده‌های واقعی تعطیلی این جایزه و همچنین چشم‌انداز آینده آن پرداخته‌است. 
 
 مسئولان فعلی جایزه ادبی شهید غنی‌پور با انتشار بیانیه‌ای از تعطیلی این رویداد مردمی و ادبی خبر دادند؛ ارزیابی شما از این اتفاق چیست؟
به نظرم چند تا نکته درباره تعطیلی جایزه کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور با اهمیت است و باید مورد توجه قرار بگیرد. یکی اینکه لحاظ کنیم که این جایزه وابسته به شورای نویسندگان مسجد جواد‌الائمه بوده‌است، یعنی یک گروهی از نویسندگان به تعبیری پشت سر این جایزه بودند که یک سابقه تاریخی دارند و از ایام پیش از انقلاب کارشان را آغاز کرده‌اند، راهبری این‌ها در دوره‌ای تا زمان حیات مرحوم امیر حسین فردی با این بزرگوار بود. خروجی‌هایی داشتند و نویسندگانی پرورش یافتند و کنش‌های دیگری غیر از برگزاری جشنواره ادبی هم داشتند. نکته دوم این است که ما باید به این مطلب هم توجه داشته‌باشیم که جشنواره‌ها لزوماً مهم‌ترین کنش‌های ادبی نیستند؛ یعنی ما توجه را بیش از جشنواره‌ها باید به جریان‌ها متوجه بکنیم، بنابراین اینکه جشنواره‌ای تعطیل شد، لزوماً به این معنی نیست که... 
 
ادبیات تعطیل شده‌است!
بله! ادبیات تعطیل‌نشده و واکنش‌های احساسی نباید داشت. متأسفانه ادبیات ما به معنایی جشنواره‌زده است، یعنی بیش از آنکه از جشنواره‌ها استفاده بکند، جشنواره‌ها را به معنای یک برون‌رفتی از حالت سکون و توقف در نظر گرفته و از عمل یا حرکت یا کنش در حوزه‌های دیگر بازمانده‌است، بنابراین این هم باید مورد توجه باشد که در مورد جشنواره‌هایی صحبت می‌کنیم که بعضاً تبدیل به آفت شده‌اند. نکته سوم این است که برای تحلیل تعطیلی جشنواره باید ارکان آن در نظر گرفته بشود. اینکه فکری که پشت سر این جشنواره بوده چه بوده و بر اساس چه نیازی طراحی و تأسیس شده‌است؟ اینکه برون‌داد‌ها و اهدافی که این جشنواره داشته چه بوده و اینکه آیا به این اهداف رسیده‌است یا خیر؟ در موضوع نکته اول که تأسیس یک جشنواره است، می‌شود مقوله زمان را دخالت داد؛ یعنی اینگونه نیست که اگر جشنواره‌ای تأسیس شد باید در همه زمان‌ها الی‌الابد ادامه پیدا بکند، نه اینطور نیست؛ می‌تواند یک رویدادی حتی کارکرد مقطعی داشته‌باشد نه اینکه مستمر باشد و سقفی برایش در نظر گرفته‌شود. 
 
در واقع منطقاً تا موقعی که منشأ برکات و نتیجه باشند، باید ادامه پیدا کنند؟!
بله، علی‌القاعده می‌تواند جزو برنامه‌ریزی‌های موقت باشد و نه دائمی. نکته دیگر این است که آیا این جشنواره به اهداف اولیه خودش پایبند بوده یا نه؟
 
این خیلی سؤال مهم و کلیدی است. 
بله، این خیلی مهم است، چون مسجد جواد‌الائمه، همانطوری که این نام بر آن باقی ماند، ولی مسما با این اسم همراهی نکرد؛ یعنی متأسفانه این یک مغالطه‌ای شد و بعد‌ها برخی افراد که کمتر اطلاع دارند یا نگاه‌شان به اسم یا ظاهر است، با همین نام قضاوت کردند و یک تعابیر عجیبی به کار بردند؛ مثل اینکه یکی از این نویسنده‌ها گفت که جشنواره شهید غنی‌پور، تنها جشنواره‌ای است که وقتی برای گرفتن جایزه می‌روی باید کفش‌هایت را در بیاوری! تعبیر اینکه مثلاً در مسجد می‌خواهی وارد بشوی! چنین تعابیری یک جور ایجاد تقدس برای جشنواره ایجاد می‌کند که باید با تحلیل و دقت صورت بگیرد. درست است مکان برگزاری این جشنواره مسجد بوده، کسانی هم که این جایزه را اهدا می‌کردند اهالی مسجد، والدین شهدا و امام جماعت مسجد بودند. ولی باید این را در نظر بگیریم که حقیقت یک جشنواره را این‌ها نمی‌سازند؛ یعنی تقدس‌گرایی ظاهری را نمی‌توان به جای اثرگذاری فرهنگی نشاند.
 
در واقع باید پرسید که آیا محتوا با فرم تناسبی دارد؟!
بله، دقیقاً همین است. اینکه لزوماً یک جشنواره در مسجد برگزار می‌شود، به این معنی نیست که مقدس است، بلکه باید هدفش درست باشد، انتخاب‌هایش دقیق باشد و متناسب با شأنیت مسجد باشد. اینکه پدر شهدا جایزه را اهدا کند، کافی نیست. خب پدر شهدا که از محتوای اثر و ادبیات خبر ندارد! این‌ها صرفاً جایزه را اهدا می‌کنند، اگرچه ندانند برخی از این آثاری که با دست خودشان به آن‌ها جایزه می‌دهند ممکن است به ارزش‌های دفاع مقدس لطماتی بزنند!
 
یعنی جشنواره غنی‌پور در انتخاب آثار دچار تفکرات شبه‌روشنفکری شده‌بود؟
البته جشنواره شهید غنی‌پور از همان ابتدا رگه‌هایی از روشنفکری را داشت؛ یعنی در دوره اول به کتاب «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» آقای دهقان جایزه داد و این کتابی است که سال‌ها قبل با مترجم آن صحبت کردیم و نقد‌های متعددی بر آن انجام شد و البته کتاب مشهوری است، اما رگه‌های قداست‌زدایی از دفاع مقدس در این اثر کاملاً مشهود است. به مرور پس از درگذشت مرحوم فردی این گرایشات شبه‌روشنفکرانه بسیار تقویت شد. آن جریان سیاسی و فتنه ۸۸ یک تلنگری بود که این زخم شکافته بشود و خیلی چیز‌ها بر افرادی که اطلاع زیادی از آن‌ها نداشتند، برملا و آشکار شود. 
 
یعنی یک تبلی السرائری شد برای پشت‌پرده‌های این جایزه؟!
بله! به تعبیری یک چنین چیزی بود. بعد از آن بود که مرحوم فردی از یاران قدیمی خودشان دلزده شدند. این‌ها نشان داد که این گرایش صرفاً یکسری گرایشات ادبی نیست، حقیقت هم همین‌طور است؛ یعنی جریان روشنفکری در ادبیات صرفاً یک جریان ادبی نیست، پیوند‌های ناگسستنی با جریان‌های فکری و سیاسی دارد. وقتی اعتقاد به ولایت‌فقیه در ادبیات می‌آید، آن موقع می‌شود ادبیات متعهد. کسی نمی‌تواند اعتقاد به ولایت فقیه نداشته‌باشد، بیاید و در ادبیات یک قرائت درست و کاملی ارائه بدهد، قطعاً اینگونه نیست. این انحرافات تقریباً تا دوره آخر هم وجود داشت، لذا این نکته است که این جایزه از اهدافش عدول کرد. اینکه آقای ناصری (دبیر بیست و دومین دوره جشنواره شهید غنی‌پور) در بیانیه‌شان می‌نویسند «رب ادخلنی مدخل الصدق و اخرجنی مخرج الصدق» مطابق با واقع نیست. صدق یعنی اینکه انسان با صدیقین و اهل صدق و ائمه معصومین، با ولی فقیه در جریانات سیاسی، ادبی و ... همراه باشد. شما وقتی به کتابی جایزه می‌دهید که قداست جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را زیر سؤال می‌برد، این چه صدقی است؟!
 
دقیقاً مصداق نقض‌غرض است. 
دقیقاً! نه داخل شدنش، داخل شدن صدق است و نه خروجش. البته این نکته هم هست که نباید فکر کنیم این‌ها به هر کاری که جایزه دادند کار مشکل‌داری بوده، نه! ولی اتفاقاً همین مسئله حساسیت‌برانگیز است، چه اینکه قضیه غبار‌آلود است. به کار خوب جایزه می‌دهند، اما در کنارش به چند کار سیاه هم جایزه می‌دهند!
 
منظورتان این است که آن صبغه روشنفکری در عملکرد کلی نمود بیشتری داشته‌است؟
بله، به نظر من چنین بوده‌است؛ چنان که شما در طیف شورای نویسندگان و داورانش، کسانی را مثل آقای گلعلی بابایی دارید که شخصی بسیجی و انقلابی است و آثارش هم کاملاً مشخص است، اما از سویی افراد دیگری هم هستند که به نظر من آن‌ها [در اعلام رأی و نظر نهایی]غلبه دارند، لذا این نکته مهم است، اگر چنین نقشی قائل بشویم، حداقل در این بخش که این‌ها حرکت‌شان به سمت تقویت جریان روشنفکری در دل ادبیات انقلاب بود، باید بگویم که تعطیلی این جایزه با ادامه این روند می‌تواند یک نعمت برای ادبیات انقلاب تلقی بشود. 
 
عجب! این نکته بسیار مهمی است. 
بله، واقعاً می‌تواند یک نعمت و فرصت تلقی بشود، چرا؟ چون مثلاً اگر جوایز روشنفکری جایزه بدهند، هیچ‌وقت در یک مسجد این کار را نمی‌کنند، هیچ‌وقت به دست امام جماعت یا پدران و مادران شهدا این کار را نمی‌کنند! ولی وقتی چنین اتفاقی در مسجد می‌افتد، آن وقت دیگر جدا کردن حق از باطل خیلی کار مشکلی می‌شود؛ یعنی دشوار خواهد بود که غبار برخاسته را بتوانی کنار بزنی و حقیقت را نشان بدهی!
 
منظورتان این است که این تعطیلی را مصداق «عسى أن تکرهوا شیئاً وهو خیر لکم» تلقی بکنیم؟
حالا اینجا کراهتی هم نیست! تکرهوا شیئاً برای جایی است که یک مشکلی پیش آمده، در حالی که این اصلاً کراهت هم ندارد! البته این‌ها خودشان اعلام کرده‌اند از فاز برگزاری جشنواره به فاز آموزش و تربیت نیرو بروند که البته حالا باید نگران آن باشیم!
 
آقای ناصری در بیانیه‌شان با استناد به آیه «لایکـلِّفُ اللهُ نَفسًا اِلّا وُسعَها» اعلام کردند که می‌خواهند به بحث تربیت نویسندگان بپردازند!
بله؛ خدا به داد شاگردان‌شان برسد! به عنوان نمونه کسی مثل آقای دهقان چه رویکردی را می‌خواهد به هنرجویان و جوانان آموزش بدهد؟!
 
این به آن معنی است که اگر به تولید و تفکر یک نویسنده تا دیروز جایزه می‌دادند، حالا می‌خواهند در بعد تئوریزه کردن افکار روشنفکری مورد پسندشان فعالیت کنند؟!
بله دیگر اگر موفق باشند، قطعاً به تکثیر خودشان اقدام می‌کنند. تکثیر این فکر یعنی نفوذ جریان شبه‌روشنفکری در بدنه نویسندگان انقلاب و این بسیار خطرناک است و مقابله با آن هم بسیار سخت خواهد بود. نقد کسانی که رگه‌های مثبت دارند و اهل ایثار و فداکاری بودند، خیلی سخت است و اعلام خطای آن‌ها و قانع کردن دیگران در این زمینه کار بسیار سختی خواهد بود. وقتی ما به آثار و افراد تقدیری و برگزیده ادوار مختلف جشنواره نگاه دقیق می‌اندازیم، می‌بینیم که بسیاری از آن‌ها دارای اشکالاتی هستند. اگر جشنواره‌ای یک‌بار خطا بکند، اشکالی ندارد، ولی وقتی این خطا‌ها در ادوار مختلف تکرار می‌شود، می‌خواهد بگوید که یک تفکر و برنامه است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار